در مورد قوم لوط

اثر قوم لوط در قران

 

 لوط نام معروف لوط پيامبر (ع) است به معني وابستگي به دل و جان.[1] منظور از قوم لوط، قبائلي است كه در زمان او در شهري به نام «سلام» زندگي مي‌كردند، در قرآن به اين شهر و سه شهر اطرافش «مؤتكفات» گفته شده است،[2]مؤتكفات به معني شهرهاي زيرو رو شده می­باشد که عبارتند از: «عموره» «صوغر»‌ و «صبوييم».[3]

  از شنيع‌ترين اعمال اين قوم، لواط بوده و به گفته قرآن اولين قومي بودند
 كه اين عمل زشت بينشان شايع گشت:
«مَا سَبَقَكُم بِها مِن اَحَدٍ مِنَ العَالَمين»[4]
«هيچ يك از جهانيان، پيش از شما آن را انجام نداده بوده است»
 
  البته در روايات و تواريخ اسلامي، اعمال زشت و ننگين ديگري به موازات انحراف جنسي از آنان نقل شده است و تنها خانه‌اي كه اهلش مسلمان
 بودند، خانه حضرت لوط بود، البته به استثناء زنش:
«فَمَا وَجَدنا فِيهَا غَيرَ بَيتٍ مِنَ المِسلِمِين»[5]
«جز يك خانواده با ايمان در تمام آنها، نيافتيم»
 
   اين آيه نشان مي‌دهد كه فحشاء فقط بين مردان نبود، بلكه بين زنان نيز شيوع داشته است و مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا مي‌نمودند.[6]
 
رسالت حضرت لوط (ع):
  خداوند حضرت لوط (ع) را براي هدايت اين قوم گمراه فرستاد:
«اِذ قَالَ لَهُم اَخُوهُم لُوط اَلا تَتََّقُونَ اِنّي لَكُم رَسُولٌ اَمينٌ»[7]
«هنگامي كه برادرشان لوط به آنها گفت: آيا تقوا پيشه نمي‌كنيد من براي شما پيامبري امين هستم»
 
   ولي آنان نه تنها حاضر به شنيدن كلام حق نشدند بلكه تهديد كردند كه
او را از آنجا بيرون مي‌كنند:
«قَالُوا لَئِن لَم تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنََّ مِنَ المُخرِجِينَ»[8]
  «گفتند: اي لوط اگر (از اين سخنان) دست برنداري، به يقين از اخراج شدگان خواهي بود»
 
سرانجام قوم لوط:
  اين قوم سرانجام به دليل سركشي و گناه و انكار رسالت حضرت لوط (ع) دچار عذاب الهي ‌شدند و قرآن براي ايشان سه مرحله عذاب ذكر كرده است:
1- صحيحه مرگبار:
«فَأخَذَتهُمُ الصَیحَةَ مُشرِقین»[9]
«سرانجام هنگام طلوع آفتاب صيحه مرگ‌بار آنها را فرا گرفت»
 
2- زير و رو شدن قوم لوط:
«فَجَعَلنَا عَالِيَها سَافِلَهَا»[10]
«بالاي آن را پايين قرار داديم»
 
3- فرو ريختن باران سنگ:
«وَأمطَرنَا عَلیها حِجَارَةً مِن سِجََِّیلٍ مَنضُودٍ مُسَوََّمَةً عِندَ رَبِّک»[11]
«و باراني از سنگ (گلهاي متحجر) متراكم بر روي آنها نازل نموديم (و سنگهايي كه) نزد پروردگارت نشان دار بود»
 
  در پايان، لازم به ذكر است كه هر كدام از اين عذابها براي آن قوم گمراه كافي بود و نازل شدن اين عذابهاي سه گانه، به خاطر شدت گناه و جسارت  آنها نسبت به آلودگي و ننگ  بوده  است و نيز  خداوند
براي عبرت ديگران، مجازات آنها را چند برابر كرده است:
«اِنََّ في ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلمُتَوَسََِّمينَ»[12]
«در اين (سرگذشت عبرت‌انگيز) نشانه‌هايي است براي هوشياران»
 


[1] .راغب اصفهاني؛ المفردات في غريب القرآن، ترجمه غلامرضا خسروي، تهران، مرتضوي 1372؛ چاپ اول، ج3.
[2] .ابن منظور، لسان العرب؛ بيروت، داراحياء التراث العربي، 1408 ق.\ چاپ اول؛ جلد اول، ص 166.
[3] .قرشي، علي‌اكبر؛ قاموس قرآن؛ تهران؛ دارالكتب الاسلاميه، 1372، چاپ 11، ج 6، ص 217.
[4].اعراف/80.
[5] .ذاريات/36.
[6] .فعال عراقي‌نژاد، حسين، داستانهاي قران و تاريخ انبياء در الميزان، تهران، سبحان 1378؛ چاپ اول؛ جلد اول؛ ص 308.
[7] .شعراء/ 162- 161.
[8] . شعرا/ 167.
[9] . حجر/ 73.
[10] .حجر/ 74.
[11] .هود/83-82.
[12] .حجر/ 75.

قوم لوط

 

 

 

 

 

تصویر ماهواره ای از آثار عذاب شهر های قوم لوط در كنار بحر المیت

 

 

 

«و لوط وقتیکه به قوم خود گفت: شما به فحشائی میپردازید که پیش از شما هیچکسی از جهانیان به آن نپرداخته است ــــ آیا با مردان آمیزش جنسی می کنید و راه زنی می کنید و در انجمنهای خود به کارهای ناخوشایند می پردازید؟ پاسخ قوم وی چیزی غیراز این نبود: اگر راستمی گوئی عذاب خدا را بیاور (عنکبوت: 28ـ29)».

« وقتی فرمان ما رسید بالای آن (شهر) را بجای شالوده آن قرار دادیم (یعنی شهر پائین کشیده شده که سقف ها از سطح زمین پائین تر رفته و بجای شالوده ها قرار گرفته)، و بر آن (شهر) سنگِ گِلِ پخته شده سفتِ گوگردی (یا متمایل به زرد) را لایه لایه برآن باریدیم (هود: 82)».

« از آن (شهر) نشانه ای عینی برای کسانیکه میاندیشند بجا گذاشتیم (عنکبوت: 35)».

بنابر آیات قرآن قوم لوط قومی بوده اند که مردان آن از جمله هم جنس گرائی داشته اند. و با کشیده شدن شهر آنها به پائین و باریده شدنِ لایه لایه سنگِ گِلِ پخته شده سفتِ گوگردی(یا متمایل به زرد) از بین رفته اند و اثری از آن نیز برای اندیشمندان بجا گذاشته شده است.

 

 

قوم لوط در شهر سدوم در بخش جنوبی دریای مرده که در تصویر ماهواره ای می بینیم زندگی می کرده اند. نقاشیها و جسدهای سنگی بدست آمده از زیر زمین همه نشان می دهند که فرهنگو مناسبات مردم مسائل جنسی و هم جنس گرائی بوده است.

در این تصویر ماهواره ای منطقه جغرافیائی دریای مرده که با فلش نشان داده شده می بینیم و شهرِ سدومِ قومِ لوط در آن قرار داشته است.

 مطالعات زمین شناسی می گوید که زمین در منطقه مزبور بر اثر فشارهای آتش فشانی در یک گسل (شکاف لایه های زمین) نشست کرده است. قله های منطقه دهانه های آتش فشان دارند، منطقه دارای گدازه های آتشفشانی سرد شده بر سطح لایه های سنگهایرسوبی و آهکی است. و نشانده این هستند که در آن منطقه زلزله رخ داده و آتشفشان از 3 نقطه مواد آتشفشانی را بر روی شهر ریخته بوده و شهر را دفن کرده است. همینطور در محل شهر سدوم یک شیب درازی وجود دارد که ناشی از فرو ریختن مواد ناشی از زلزله بوده است. بقایا و شواهد جغرافیائی گفته های قرآن در مورد قوم لوط را تآیید علمی میکند.

روایات از قوم لوط

لواط كننده گان سه روز پس از مرگ به قوم لوط ملحق مي شوند.

در زمان عمر غلامي كه مولاي خودش را كشته بود پس از اقرار عمر امر به كشتن نمود .حضرت اميرالمومنين علي (ع) از غلام پرسيد چرا مولاي خودت را كشتي؟

عرض كرد به زور با من لواط كرد پس او را كشتم آن حضرت از اولياي مقتول پرسيد آيا او را دفن كرده ايد؟ گفتنند: آري هم اكنون از دفنش مي آئيم پس به عمر فرمود غلام را تا سه روز نگهدار و پس از سه روز اولياي مقتول حاضر شوند.

پس از گذشتن سه روز آن حضرت به اتفاق عمر و اولياي مقتول بر سر قبرش آمدند از اوليايش پرسيدند اين قبر صاحب شماست؟ گفتند آري سپس فرمودند قبر را بشكافيد تا به لحد برسيد چون به لحد رسيدند و آنرا برداشتند جنازه را نديدند پس آن حضرت تكبير گفت و فرمود به خدا قسم دروغ نگفتم شنيدم از رسول خدا (ص) فرمود هر كس از امت من عمل قوم لوط را مرتكب شود و بدون توبه از دنيا برود پس در قبرش بيش از سه روز نمي ماند تا اين كه زمين او را فرو مي برد و بجائي كه قوم لوط هستند و هلاك گرديده اند ملحق مي نمايد پس در زمره ايشان محشور ميشود.

 در داستان ديگر: توبه مي كند و نمي سوزد

 در فروغ كافي كتاب الحدود از حضرت امام جعفر صادق (ع) روايت مي كند كه روزي حضرت اميرالمومنين (ع) در ميان جماعت اصحاب بودند مردي آمد و گفت يا اميرالمومنين با پسري لواط نمودم پاكم كن ( يعني بر من اجراء حد فرما )حضرت فرمود برو به خانه ات شايد سودائي در طبعت حركت كرده باشد ( چون اقرارت از روي كمال و شعور نيست ) روز ديگر آمد و همان اقرار را كرد و خواهش اجراي حد را تكرار نمود.

حضرت ثانيا فرمود به منزلت برو شايد سودائي در طبعت حركت كرده و چنين اقراري مي كني تا آنكه سه مرتبه باز گشته و همان طور اقرار و سپس خواهشش را تكرار كرد.در مرتبه چهارم حضرت فرمود كه پيغمبر (ص) در اين واقعه سه حكم فرموده هر يك را ميخواهي اختيار كن. يكي اينكه دست و پايت را ببندند و از كوه پرتابت كنند يا اين كه با شمشير ترا بكشند يا با آتش ترا بسوزانند؟

عرض كرد يا علي كدام يك از اينها دشوارتر است فرمود سوزاندن با آتش گفت آنرا اختيار كردم.

حضرت فرمود :تهيه كار خودت را بكن گفت چنين خواهم كرد پس برخاست و دو ركعت نماز خواند سپس گفت خدايا گناهي از من سرزده كه تو به آن دانايي و من از گناه خود ترسيدم و به نزد وصي رسول تو آمدم و از او خواهش كردم مرا از گناه پاك كند او مرا بين سه عقوبت مختار فرمود خداوندا من آن را كه سخت تر بود انتخاب كردم از تو مي خواهم كه اين عقوبت را كفاره گناهان من گرداني و مرا در آخرت با آتش خود در جهنم نسوزاني پس گريان برخاست و در گودال پر از آتش كه برايش آماده شده بود نشست آتش از اطرافش شعله مي كشيد.

حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام ) بر حالتش رقت فرمود و گريان شد و اصحاب  همه به گريه درآمدند پس از آن حضرت فرمود بر خيز اي مرد كه ملائكه آسمان و زمين را به گريه درآوردي به درستي كه خداوند توبه ات را پذيرفت. برخيز و به آن گناهي كه كردي نبايد برگردي.( توبه واقعي در صورتي قابل قبول است كه فرد هيچگاه به طرف آن برنگردد)

 نكته :مشهور بين فقها آن است كه اگر گنهكار پس از اقرار و حاضر شدن براي اجراي حد توبه نمايد امام مخير است كه حد را اجراء كند يا نكند. چنانكه در حديث مزبور امام (ع) از اجراء حد صرفنظر كرد و اين اختيار اجراي حد مخصوص موردي است كه گناه با اقرار گنهكار ثابت شود نه با شهادت شهود كه در اين صورت توبه گنهكار در اجراء نمودن حد تاثيري نداشته و حتما بايد حد اجرا شود.

 

مساحقه

يكي از گناهان كبيره كه در نصوص معتبر بر آن وعده عذاب داده شده و علاوه براي آن حد معين شده مساحقه است.

 

زني به امام صادق (عليه السلام ) گفت :زناني كه با يكديگر مساحقه مي كنند حدشان چيست؟

 

امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: حد زنا را دارد ( يكصد تازيانه ) به راستي چون قيامت شود آنها را مي آورند و لباسهائي كه از آتش بريده شده بر آنها مي پوشانند و مقنعه هاي آتشين بر سرشان مي بندند و زير جامه هاي آتشين به بدنشان مي پوشانند و عمودهاي آتشين در جوفشان فرو مي كنند و آنها را در جهنم مي اندازند " اي زن ! اولين قومي كه مساحقه بينشان رواج يافت قوم لوط بودند كه مردها به عمل لواط سرگرم شدند و زنان بي شوهر ماندند پس با يكديگر مشغول مساحقه شدند چنان كه مردان باهم مشغول عمل لواط شدند و هنگام نزول عذاب همگي به هلاكت رسيدند .

 

و در حديث ديگر فرمود )):به خدا سوگند مساحقه زناي بزرگ است))

 

و نيز حضرت در پاسخ زني كه از مساحقه زنان با يكديگر پرسيده بود فرمود )) در جهنم اند چون قيامت شود چادرهايي از آتش بر آنها پوشيده مي گردد و عمودهاي آتشين در باطن و عورتهايشان داخل مي كنند و آنها  را در جهنم مي اندازند )) زن گفت از اين عمل در قرآن مجيد يادي نشده ؟ فرمود بلي عرض كرد كجا ؟ فرمود و اصحاب الرس .( سوره فرقان آيه 40)

 

در تفسير صافي روايت مفصلي از حضرت امير المومنين (عليه السلام ) درباره اصحاب رس نقل كرده است و همچنين مرحوم مجلسي هم آنرا در جلد 3 حيوة القلوب ذكر فرموده است براي اطلاع از سرگذشت ايشان و گناهي كه مرتكب مي شوند كه از آن جمله مساحقه زنان بوده به كتب مزبور مراجعه شود.

 

كيفيت هلاكتشان را اين طور بيان مي فرمايد خداوند باد سرخ سختي بر آنها فرستاد و زمين آنها هم آتش فشاني كرد و ابر سياهي بالاي سرشان نمودار شد و بر آنها صاعقه باريد به طوري كه همه را آب كرده هلاك ساخت.

هشدار : متاسفانه در جامعه ي ما افراد زيادي مشاهده مي شوند که حاضرند با همجنس خود نزديکي کنند و يا به عمل زنا دست بزنند اما رابطه اي مشروع و سالم در سايه ي ازدواج نداشته باشند . در مطالب گذشته به برخي از آثار سوء متعه اشاره شد اما در مواردي که جلوگيري از گناه ممکن نيست براي اينگونه افراد واجب شود . اما باز نبايد فراموش شود که هر جواني قبل از هر چيزي ابتدا بايد هدفش را در ازدواج دائم قرار دهد . مشکلي که در اين مسير مطرح مي شود مسايل مالي و مواردي ديگر است که با آيه ي قرآن در تضاد قرار مي گيرد چرا که قبلا هم گفتيم ازدواج نکردن به خاطر فقر گناه است زيرا خداوند در قرآن اشاره کرده است که ازدواج کنيد و از فقز نترسيد که اگر مرد و زني فقيرند خدا به لطف خود آنان را بي نياز و مستغني خواهد فرمود که خدا به احوال بندگان آگاه و رحمتش و سيع و نامتناهي است . باز در حديثي از پيامبر اکرم آورده بوديم که به جواني مي گويد ازدواج کن و در غير اينصورت اگر به خاطر نداري و فقر ازدواج نکني از گنهکاران هستي . پس کسي که به خاطر فقر ازدواج نکند به صفت رازق بودن خدا شک کرده است . ( البته اين نکته هم فراموش نشود معصومين قبل از توصيه به ازدواج از جوان مي پرسيدند کار داري ؟ و اول او را امر به اشتغال مي کردند و سپس توصيه به ازدواج . ) اما به طور کل با توجه به محتواي آيه مي توان به اين نتيجه رسيد که تمام موارد فوق براي ازدواج دائم است ( چرا که ازدواج موقت مسئوليت مالي در پي ندارد جز مهريه و البته مهريه هم مي تواند به صورت غير مالي باشه مثل ياد دادن قرآن ) . از طرفي ديگر هم در روايات ازدواج موقت دوشيزگان و دختران باکره ( در صورت فضاهت و از بين رفتن بکارت ) کراهت دارد .( از بين رفتن بکارت عواملي غير از ازدواج هم دارد که به آنها اشاره خواهد شد ) لذا يک جوان اولين چيزي که بايد در نظر داشته باشد و دغدغه ي او باشد هدف قرار دادن ازدواج دائم است مگر در ضرورت ! ( و البته اين که ضرورت چيست خود بحث مفصلي را مي طلبد )

حد مساحقه:

هر گاه زن چهار مرتبه به اين عمل حرام اقرار كرد يا چهار مرد عادل شهادت دادند بايد هر يك از آن دو زن را يكصد تازيانه بزنند و در صورتي كه پيش از اقرار يا شهادت عدول توبه كرده باشد حد ساقط مي شود. همان طوري كه قبلا اشاره شد خوابيدن دو مرد يا دو زن عريان با هم زير يك لحاف به طوري كه حائلي بينشان نباشد حرام است و اگر نزد حاكم شرع ٍابت شود بايد آنها را به كمتر از يكصد تازيانه ( به هر آندازه كه صلاح بدانند ) تعزير و تاديب كند .

 

مضرات همجنس بازي ، لواط و مساحقه

هم جنس بازي که در پسر با پسر با عنوان لواط  شناخته مي شود و در دختر با دختر با عنوان مساحقه ، در اسلام به شدت نهي شده است. اين رفتار که از ديدگاه روانشناسي يک انحراف جنسي به شمار مي رود ، عملي بر خلاف فطرت است. به طور کلي هر عملي که با فطرت انسان هم خواني نداشته باشد، تأثير سوء دارد و بر تحير و سرگرداني و پريشاني و اضطراب در شخص افزوده مي شود ، حتي اگر به ظاهر از آن لذت ببرد و بدان خرسند باشد. به همين دليل روايات زيادي درباره مذمت هم جنس بازي نقل شده که بسيار تکان دهنده است. با مطالعه آن روايات، ميتوان به زشت بودن اين عمل پي برد. قطعاً روايات در جلوگيري از اين عادت ناپسند مؤثر است.برخي از آن احاديث در پست قبل ذكر شده.البته اين احاديث بدين معنا نيست که اگر کسي که اين گناهان را مرتکب شده ، خداوند توبه اش را نپذيرد. خداوند در قرآن کريم مي فرمايد :

إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَکَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً
[النساء : 48]

يعني غير از گناه شرک بقيه گناهان آمرزيده مي شود . ولي اين آمرزش قطعي نيست. يعني کسي که لواط يا سحاق کرده و سپس توبه نموده ، نبايد از آمرزش خود مطمئن باشد بلکه پيوسته بايد بين خوف و رجا باشد و به اميد آمرزيده شدن مجددا سراغ اين گناه کبيره نرود.
از طرف ديگر نبايد خودش را فريب بدهد که بعد از انجام اين گناه توبه مي کنم. چه بسا شيطان توفيق گرفتن توبه را از او بگيرد و مرگش فرارسد.

به هر حال از نظر پزشکي نيز ثابت شده که رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس يک رابطه پرخطر است ، حتي با وسايل پيشگيري. هيچ پزشکي چنين رابطه اي را توصيه نمي کند و مسلما هيچ نظريه اي مبني بر سالم بودن و بي ضرر بودن اين رابطه ارائه نگرديده، بر عکس، اين رابطه هميشه از نظر پزشکي نقض گرديده است. از طرف ديگر ساير بيمارهاي عفوني، ويروسي همانند هپاتيت، ايدز، سفليس و ساير بيماري‌هاي مقاربتي از طريق مقعد (پشت) راحت تر منتقل مي‌شوند. خيلي از افراد تصور مي کنند که در رابطه مقعدي هيچ خطري آنها را تهديد نمي‌کند، در حالي که چون مقعد در درون خود باکتري هاي زيادي دارد، انتقال ويروسهاي نظير ايدز و... راحت تر انجام مي شود. اين باکتري ها با شستشو از بين نمي‌روند. از آن گذشته دريچه مقعد يک درچه خروجي است، پس وارد شدن هر چيزي از اين دريچه علاوه بر آسيب به دريچه و موارد ذکر شده همراه با درد است. و به مرور باعث باز شدن هر چه بيشتر دريچه مقعد و پيدايش عوارض ذکر شده مي‌شود.

از نظرگاه اجتماعي نيز اين رابطه آسيب هاي فراواني را به همراه دارد. پرهيز از فرزند دار شدن با تمايلات همجنس گرايانه و دوري از ازدواج واقعي و ازدواج مرد با مرد و زن با زن نظام خانواده و انساني را از هم مي پاشد.  مرحوم علامه محمدتقي جعفري درجواب فيلسوف شهير اروپايي برتراند راسل که چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع کرده است، مي نويسد: «با ازدواج مي خواهد انسان به وجود آيد، مساله تولد انسان مطرح است.»
بنابراين، ارضاي غريزه جنسي و تامين نيازهاي فيزيولوژيک انسان از آثار مثبت ازدواج است; ولي ميتوان فلسفه و حقيقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکميل، تسکين و توليد.

 

لواط هم فاحشه و زشت است

حضرت امام رضا (عليه السلام ) فرمود: بترس و ترك كن زنا و لواط را و لواط  بدتر از زنا است و اين دو گناه موجب هفتادو دو گونه درد در دنيا و آخرت براي صاحبش ميشود .

در قرآن مجيد چنانكه از زنا به فاحشه تعبير فرموده اين عمل شنيع را هم فاحشه خوانده همان گونه كه در سوره اعراف مي فرمايد :

 

(( لوط به قوم خود گفت آيا كاري را ميكنيد كه در نهايت زشتي است پيش از شما كسي از افراد بشر كسي گرد چنين كار زشتي نگشته آيا شما با مردان جمع ميشويد در هنگام شهوت و زنان را رها مي كنيد بلكه شما اسراف كننده گانيد .))

 

چه اسرافي بدتر از اين كه نطفه اي كه به منزله  بذر است براي بقاء نوع و نسل انسان بايد در رحم زن قرار گيرد در غير محلي كه خدا قرار داده بريزيد.

براي تهديد ديگران از نزديك شدن به اين عمل خلاف انساني در سوره هاي اعراف و هود و نمل و قمر و نجم "قوم لوط را ياد آوري و كيفيت عذاب ايشان را متذكر مي شود كه ديگران اندرزي بگيرند.

 براي جلوگيري از پيش آمدن چنين عمل شنيعي چند چيز را كه مقدمات آن است تحريم فرمود:

 

1- نگاه شهوتي به پسر حرام است :

نگاه كردن از روي شهوت به پسر جوان (پسري كه هنوز موي صورتش در نيامده )حرام است و سوء اثر و شدت عقوبت نظر حرام مي باشد. از حضرت رسول اكرم (ص) روايت است كه فتنه پسر جوان زيبا از فتنه دختر باكره بيشتر است .

پس بر هر مسلماني واجب است از چشمان خود نهايت مواظبت را بكند كه به چنين گناه بزرگي مبتلا نشود.

 

2-لجام آتشين براي بوسه شهوت :

بوسيدن پسر جواني از روي شهوت حرام است چنانكه از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت است كه پيغمبر فرموده كسي كه پسر جواني را از روي شهوت ببوسد خداوند او را در قيامت به لجامي از آتش لجام مي فرمايد.

و از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت است كه : هرگاه مرد جواني را از روي شهوت ببوسد ملائكه هاي آسمان و ملائكه زمين و ملائكه رحمت و ملائكه غضب او را لعنت مي كنند و جهنم برايش آماده مي شود و مكان بدي جايگاهش مي باشد.  

و نيز از پيغمبر(ص) روايت است : كسي كه پسر جواني را از روي شهوت ببوسد خداوند او را در آتش جهنم هزار سال معذب مي فرمايد. و اگر مسلم شد كه كسي پسر جواني را از روي شهوت ببوسد بايد حد بخورد و حدش از سي تا نود تازيانه است هر قدر كه حاكم شرع صلاح بداند او را بايد تازيانه بزند.

 

3-خوابيدن دو مرد يا دو زن كنار هم :

خوابيدن دو مرد در يك بستر وزير يك لحاف در صورتي كه هر دو عريان باشند حرام است و همچنين در مورد دو زن نيز حرام  ميباشد و فرقي نميكند كه محرم باشد يا بيگانه . و در چند روايت است كه بايد آنها را حد زد و برايش حد زنا معين شود يعني آنها  را يكصد تازيانه بزنند(ضمن گناه مساحقه ذكر مي شود كه بنا بر مشهور پس از اثبات در نزد حاكم شرع بايد تعزير شود و به كمتر از حد صد تازيانه ).

و از رسول اكرم (ص) روايت است كه بستر فرزندان خود را از سن ده سالگي جدا سازيد يعني دو برادر يا دو خواهر يا برادر و خواهر زير يك لحاف از همان كوچكي نخوابند.

روايتهايي در مورد لواط

 

1-اميرالمومنين علي (عليه السلام ) فرمود لواط كه از گناهان كبيره است و اين عقوبتها را دارد مادامي است كه دخول در مخرج نشود اما حكم  دخول در دبر اگر آنرا حلال بداند كفر است  زيرا منكر واقعي دين گرديده  و اگر آنرا حلال نداند در شدت و طول عذاب مانند كفر است.

 

 2-از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت است كه نيست بنده اي كه عمل قوم لوط را حلال بداند و در روايت ديگر كسي  كه  بر لواط كردن اصرار داشته باشد نمي ميرد مگر اين كه در آن ساعت خداوند بر او سنگي از همان سنگهاي عذابي كه بر سر قوم لوط  باريد "مي اندازد و مرگ  وي در خوردن همان سنگ است و براي اينكه رسوا نشود خداوند آن سنگ را از نظر خلق پوشيده است.

 

3- ديگر روايت  از حضرت امام صادق (ع) كه فرمودند : لواط  از گناهان كبيره است شخصي از آن حضرت پرسيد  شخصي كه از دبر دخول نمايد چه حكمي دارد فرمود اين عمل كفر و انكار آنچه خدا بر پيغمبرش فرستاده مي باشد يعني انكار قرآن است.

4-حديثي از حضرت محمد (ص) در همين موضوع به شرح زير مي باشد :(( حقيقتا بيشتر از هر چيزي بر امت خود از عمل قوم لوط مي ترسم ))


5-امام صادق (ع) می فرماید: آن وقت که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می کنند آخر الزمان است.

6-پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: اگر كساني را در حال انجام لواط پيدا كرديد، هر دو را بكشيد. ميزان الحكمه ج 8 ص 539

 

7-پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: لعنت خدا وفرشتگان و همه مردم بر استمناگر و لواط كننده گان باد. ميزان الحكمه ج 8 ص 539

 

8-امام رضا عليه السلام:اگرسزاوار بود شخصي دو بار رجم وسنگسار گردد، حق همين لواط كنندگان است و اگركسي لواط كند، عقاب آن اين است،که او را بسوزانند يا كه ديوار برسرش خراب كنند يا يك ضربه شمشيربه او بزنند و در قيامت شخص لواط كننده را بر كناره بالاي جهنم آويزان مي كنند. مستدرك الوسائل ج 18 ص 82


 

9-پيامبر اکرم‏صلي الله وعليه وآله : "هر کس با نوجواني آميزش جنسي کند، روز قيامت ناپاک وارد محشر ميشود، آن چنان که تمام آب‏هاي جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب مي کند و از رحمت خويش دور مي دارد و دوزخ را براي او آماده ساخته و چه بد جايگاهي است".(وسائل الشيعه، ج 14، ص 249.)

10-پيامبر اکرم‏صلي الله وعليه وآله: "هرگاه جنس مذکر با مذکر آميزش کند، عرش خداوند به لرزه درمي آيد".(وسائل الشيعه، ج 14، ص 249.)

11-در مذمّت لواط در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمين؛ آيا در ميان جهانيان شما به سراغ جنس مرد مي‌رويد و همسراني را که خدا براي شما آفريده است رها مي‌کنيد؟!‌ شما قوم تجاوزگري هستيد».( شعراء (15) آيه‌ 165)

12-پيامبر اکرم ‏صلي الله وعليه وآله: «بوي بهشت به مشام کسي که مورد هم جنس گرايي واقع مي‌شود، نخواهد رسيد».(تفسير نمونه، ج 15، ‌ص 320)

13-امام صادق عليه السلام در بيان فلسفه حرمت لواط : اگر آميزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بي نياز مي‌شدند و اين موجب قطع نسل بشر مي‌شد و مفاسد زياد اخلاقي و اجتماعي به بار مي‌آورد. (وسائل الشيعه، ج4، ص252)

14-در روايت ديگرى از امير المؤمنين على (عليه السلام)از پيغمبر اكرم (صلی الله عليه وآله) : شنيدم چنين میفرموند (لعن الله المشبهين من الرجال بالنساء والمشتبهات من النساء بالرجال) لعنت خدا بر آن مردى باد كه خود را شبيه زنان مى سازد (بامردان آميزش جنسى مى كند) ولعنت خدا بر زنانى باد كه خود را شبيه مردان مى كنند.( وسائل الشيعه : 14 / 255 )

15-پيامبر اکرم ‏صلي الله وعليه وآله:وقتي كه به معراج رفتم در جهنم مردي را ديدم كه ماري چون نخل سحوق با او بود و آن مار ازدهانش داخل مي شد و از نشيمنگاهش خارج.گفتم: اي جبرئيل او چه كاري انجام داده؟                             گفت: او با پسران لواط مي نمود.

شيطان و تعليم فاحشه گري

نه اينكه شيطان با خود لواط مي كند بلكه او معلم و تعليم دهنده لواط و مساحقه (همجنس بازي مرد با مرد و زن با زن) تا زمان حضرت لوط كسي همجنس بازي را نمي دانست و اول كسي كه آن را به قوم لوط تعليم داد شيطان بود.

 

امام باقر (عليه السلام ) در اين بره مي فرمايد :قوم لوط بهترين خلق خدا بودند و يكي از كارهاي نيك آنان اين بود كه در انجام كار خير متحد بودند و همه اقدام به آن مي كردند.

 

شيطان به كارهاي نيك آنان حسد برد و براي به انحراف كشيدن آنان سعي فراواني نمود و پي فرصت مي گشت تا اينكه به فكر افتاد اول بايد زراعت و كشاورزي مردم را خراب كند و ميوه هاي آنان را تباه نمايد وبه چنين كاري مشغول شد.

 

مردم هر صبح كه به باغ و مزرعه خود ميرفتند مشاهده ميكردند زمين شان خراب و ميوه ها يشان تباه شده است.

 

مردم باهم گفتند: بايد كمين كنيم و آن كسي كه زراعت ما را خراب ميكند شناسايي نماييم و مجازاتش كنيم. وقتي كه كمين كردند ديدند پسر جواني زيبا و خوش رو و خوش لباس آمد و مشغول خراب كردن زراعت و ميوه هاي آنان شده. مردم او را دسگير كرده و گفتند: اي جوان آيا تو زراعت ما را خراب مي كني و حاصل ما را تباه  مي كني؟

 

او با كمال جرئت و شجاعت گفت : بلي من هستم كه هر شب باعث خرابي زمين و از بين بردن محصول شما مي شوم .

 

مردم همه متفق شدند كه بايد اين خرابكار را به قتل برسانند و او را به شخصي سپردند كه شب را از او نگه داري كند و فردا صبح جمع شوند او را اعدام كنند. آن شخص جوان را به خانه برد و در رختخابي در اتاق خود خواباند.

 

نيمه شب آن جوان شروع به فرياد و گريه نمود و به صاحب خانه گفت : من هر شب روي شكم پدرم مي خوابيدم وامشب تنها هستم و مي ترسم " صاحب خانه كه بي خبر از همه جا گفت : نترس بيا و امشب هم روي شكم من بخواب آن ملعون با صاحب خانه كاري كرد كه او را مجبور به لواط نمود اول دستور داد كه صاحب خانه با او لواط كند و بعد هم خود با صاحب خانه لواط كرد و فرار نمود.

 

صبح مردم جمع شدند كه آن جوان خراب كار اعدام كنند صاحب خانه داستان شب گذشته را براي آنان تعريف كرد.

 

و از آن پس مردم هم اين عمل را ياد گرفته وبا همديگر انجام دادند وكار به جايي رسيد كه زنان خود را رها كرده و هر كس كه وارد شهرشان مي شد با او همين عمل زشت لواط را انجام ميدادند.

 

وقتي شيطان فهميد كه مردم با اين عمل زشت عادت كرده اند و ديگر سراغ زنان نمي روند به فكر افتاد كه زنان آنها را نيز منحرف كند.

 

در اينجا خود را به شكل دختري زيبا درآورد وپيش زنان آنها رفت و گفت شنيده ام مردان شما زنان خود را رها كرده اند و با هم عمل زشت لواط انجام ميدهند.

 

گفت : بلي چنين است و مدت ها است كه مردان ما ديگر سراغ زنانشان نمي آيند و به عمل زناشويي با ما را ترك كردند.

بعد گفت : حال كه مردان شما باهم عمل لواط انجام ميدهند شما زنان هم با يكديگر عمل مساحقه ( همجنس بازي زن با زن ) را انجام دهيد و بعد از آن كه زنان هم به اين عمل عادت كردند وبه موعظه هاي حضرت لوط (ع) گوش ندادند .خداوند بر آنها عذابي سخت گرفتار كرد.

 حضرت علي از رسول خدا (ص) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : خداوند متعال وقتي آدم را امر كرد كه از بهشت فرود آيد او وزوجه اش با هم فرود آمدند. ابليس هم فرود آمد در حالي كه همسري نداشت .اولين كسي كه باخود لواط كرد همان ابليس بود فرزندان او از خودش به وجود آمدند. اما ذريه آدم از زوجه وهمسر او است خداوند به آدم و همسرش خبر داد كه شيطان دشمن قسم خورده شما مي باشد.

 

در حديثي گفته شده است كه خداوند ابليس را خلق نمود و در ران راست او آلت مردانگي ودر ران چپ او آلت زنان را قرار داد. او وقتي مي خواهد صاحب فرزندي شود رانهاي خود را به هم مي مالد و با خود جفت گيري ميكند در هربار وهر روز ده  تخم مي ريزد و از هر تخمي هفتاد شيطان پديد مي آيد.

چگونگي عذاب وحشتبار قوم لوط (عليه السلام)

از آنجا كه قوم سركش لوط فساد را از حد گذراندند وبه جاي پذيرش راهنماييها و نصيحت هاي حضرت لوط او را تهديد به تبعيد كردند و سالها بر اين وضع نكبت بار ادامه دادند و درست به عكس فرمان خدا همه چيز را وارونه نمودند خداوند نيز مجازات آنها را به تناسب كارهاي وارونه آنها وارونه كردن زمين قرار داد و به جاي آب باران سنگباران كرد.

 

اينك اصل ماجرا :

 

وقتي كه مهمانان ( فرشتگان به صورت جوانان زيبا ) در خانه لوط بودند.

 

 لوط  از يكي از آنها پرسيد كيستيد؟

 

او گفت : من جبرئيل هستم.

 

لوط  گفت : چه ماموريتي داري ؟

 

جبرئيل گفت : ماموريت هلاكت قوم را دارم .

 

لوط گفت : همين الان؟

 

جبرئيل گفت:آيا صبح نزديك نيست.

 

معلوم شد كه لحظه هلاكت در پايان شب صورت مي گيرد.در اين هنگام قوم شرور و زشتكار سر رسيدند و در خانه لوط را شكستند و وارد خانه شدند جبرئيل با بال پر خود محكم به صورتشان زد به طوري كه چشمانشان محو و نابينا شد.

 

وقتي آنها چنين ديدند دريافتند كه عذاب فرا رسيده. جبرئيل به لوط گفت تو با افراد خانواده ات شبانه دور از ديد مردم از شهر بيرون برو جزء همسرت كه او بايد در شهر بماند و جزء عذاب شدگان است.

 

در ميان قوم لوط فردي زيركي بود كه به قوم خود گفت : عذاب فرا رسيده نگزاريد لوط و خانواده اش از شهر بيرون روند چرا كه تا او در ميان شماست عذاب نخواهد آمد آنها خانه لوط را محاصره كردند تا نگزارند لوط از خانه بيرون رود ولي جبرئيل ستوني از نور را در جلوي لوط قرار داد وبه او گفت در ميان نور بيا كسي متوجه نخواهد شد لوط وخانواده اش به اين ترتيب از درون نور از شهر بيرون رفتند همسر گناهكار لوط از جريان مطلع شد خداوند سنگي را به سوي او فرستاد واو هماندم به هلاكت رسيد وقتي كه طلوع فجر شد چهر فرشته هر يك در يك ناحيه شهر قرار گرفتند و آن سرزمين را تا هفت طبقه اش جدا كردند و به سوي آسمان بردند به طوري كه آن سرزمين نزديك آسمان شد كه اهل آسمان صداي سگها و خروسهاي شهر آنها را مي شنيدند.

سپس آن سرزمين را بر سر قوم شرور لوط وارونه كردند و پس از آن سنگهاي از سجيل ( گلهايي متحجر متراكم) كه نزد پروردگار نشاندار بود آنها را نشانه گرفت و بر آنها باريد وبه اين ترتيب شهرهايشان واژگون شد وخودشان نابود شدند.

فرشتگان مامور عذاب وقتي كه از ابراهيم (ع) جدا شدند و به صورت جوانان زيبا به شهر سدوم روانه گشتند چون به دربازه شهر رسيدند دختري را ديدند كه از چاه آب مي كشيد از او خواستند كه آنها را پذيرايي كند آن دختر در مورد قوم شرور لوط درباره جوانان تازه وارد نگران شد و در وجود خود نيرويي براي حمايت ايشان نديد و خواست در ياري  آنها از پدرش استمداد كند او دختر لوط بود از اين رو مهلت خواست و نزد پدر رفت و ماجرا را گفت .

 

حضرت لوط از شنيدن اين خبر سخت نگران شد و درباره خصوصيات آن جوانان از دخترش توضيح خواست و براي يافتن بهترين راه با دخترش به گفتگو پرداخت و شايد از پذيرفتن و استقبال از واردين مردد بود و فكر مي كرد از پذيرفتنشان معذرت بخواهد يا حقيقت حال را براي آنها بگويد تا به زحمت نيفتد ولي مهر و محبت و مهمان نوازي لوط (ع) او را بر آن داشت كه مخفيانه دور از ديد مردم به استقبال واردن برود. آنها را با كمال احترام به منزل بياورد .با توجه به اين كه قوم لوط " لوط را از مهمان كردن غريبان منع كرده بودند . سرانجام لوط به تصميم خود عمل كرد و به استقبال جوانان تازه وارد رفت وبا كمال احترام دور از ديد مردم آنها را به خانه آورد و در خانه را به روي آنها بست تا كسي مطلع نشود.

 

به اين ترتيب حضرت لوط در شرايط بسيار سخت خصلت مهمان نوازي خود را به خوبي انجام داد كه بعد معلوم شد كه آن جوانان فرشتگان مامور عذاب هستند.

گفتگوي ماموران عذاب با حضرت لوط (عليه السلام )

سرانجام ماموران عذاب به صورت بشر از حضور حضرت ابراهيم خارج شده و به حضور لوط وارد شدند لوط جوانان زيبايي ديد ودر اين موقع مشغول آبياري زراعتش بود به آنها گفت :شما كيستيد؟ آنها گفتند : ما مسافران راه هستيم امشب مايليم مهمان تو باشيم.

لوط با توجه به قوم منحرف و زشتكارش از يك سو و ورود جوانان زيبا از سوي ديگر در فشار روحي قرار گرفت كه چه كند اگر اين جوانان را مهمان كند ترس آبروريزي است اين فكر چنان او را ناراحت كرد كه به خود گفت : امروز روز سخت و وحشتناكي است.

اما لوط مهمان نواز چاره اي جز اين نداشت كه مهمانان را به خانه خود ببرد آنها را به سوي خانه اش راهنمايي كرد ولي براي اين كه آنها را از ماجرا با خبر كرده باشد در وسط راه چند بار به آنها گفت :اين شهر مردم زشتكاري و منحرفي دارد تا اگر ميهمانها توانايي مقابله دارند حساب كار خود را كرده باشند.

در بعضي از روايات آمده : لوط آنقدر مهمانهاي خود را معطل كرد تا شب فرا رسيد شايد در تاريكي دور از چشم آن قوم شرور و آلوده بتواند با حفظ  آبرو از آنان پذيرايي كند .

به هر حال مهمانان وارد خانه لوط شدند همسر لوط بر پشت بام رفت و آتش روشن كرد قوم شرور فهميدند كه امشب در خانه لوط چند نفري به مهماني آمده اند. و از هر سو به سرعت به سوي خانه لوط (ع) هجوم آوردند.

وقتي كه قوم شرور به خانه لوط (ع) رسيدند به لوط گفتند : آيا ما تو را از جا دادن مردم نقاط ديگر منع نكرده ايم ؟

لوط(ع) كه هوي و هوس آنها را مي دانست سخن ازدواج ( كه امري طبيعي براي ارضاي غريزه جنسي و بقاي نسل است ) به ميان آورد و فرمود : (( اينها دختران منند براي شما پاكيزه ترند)) با آنها ازدواج كنيد و از عمل شنيع لواط دوري كنيد از خدا بترسيد و مرا در ميان مهمانهايم  رسوا نكنيد .

آيا در ميان شما يك نفر داراي رشد و غيرت نيست؟

آنها در پاسخ گفتند : تو كه ميداني ما ميلي در دختران نداريم و خوب ميداني كه ما چه مي خواهيم .

وقتي كه حضرت لوط  از آن قوم اصلاح نا پذير مايوس شد گفت كاش داراي نيرو و يا تكيه گاه و پشتيبان محكمي بودم آنگاه مي دانستم با شما پسفترتان چه كنم !

آري لوط در اين هنگام از غربت و بي كسي خود ياد كرد و گفت :اگر نيرويي ميداشتم  چنين خوار و گرفتار شما نمي شدم ودر برابر تعدي وگزند شما دفاع ميكردم و در مقبل فشار شما مقاومت مي نمودم.

عجبا حتي يك مرد سالم و غيرتمند نبود كه به پشتيباني از لوط برخيزد .

حاكي است كه اگر يك انسان عاقل و فهميده و متعهد در ميان شما بود كار شما به افتضاح و رسوايي نمي كشيد

در سخن حضرت لوط به اين اشاره شد كه : كاش در برابر شما قدرتي داشتم و يا  تكيه گاه و پشتيبان محكمي در اختيارم بود.

روايت است از امام صادق(ع) كه فرمود : منظور از قوة همان ((  قائم (عج) )) است و منظور از ركن شديد 313 نفر ياران مخصوص امام مي باشد

به اين ترتيب  نقش نيرو و سپاه قدرتمند در پيشبرد اهداف انساني روشن مي شود و در ضمن حضرت لوط آرزو مي كند كه چنين نيرويي داشته باشد و حكومت جهاني كه در پرتو وجود آن حضرت قائم (عج) با ارتش متعهد و نيرومند در همه جهان تشكيل گردد تا از مفاسد و زشتيها به شدت جلوگيري كند .

گفتگوي ابراهيم (ع) با فرشتگان در مورد عذاب قوم لوط (عليه السلام)

به فرمان خدا نه يا يازده نفر از فرشتگان مقرب خداوند كه جبرئيل در ميانشان بود از سوي خدا براي انجام دو ماموريت به زمين آمدند : نخست براي مژده دادن به ابراهيم (ع) كه به زودي از ساره داراي پسري به نام اسحاق خواهي شد و دومين خبر عذاب رساني به قوم لوط

وقتي كه اين فرشتگان نزد ابراهيم (ع) آمدند و بشارت خود را دادند ماموريت دوم خود را به ابراهيم (ع) گفتند ابراهيم (ع) در اين مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست زيرا دل مهربان حضرت ابراهيم (ع) مي تپيد وبا خود مي گفت : شايد روزنه اميد براي اصلاح قوم لوط باشد از اين رو طبق بعضي از روايات ابراهيم به فرشتگان گفت : اگر در ميان قوم صد نفر از مومنان باشد آيا باز هم بر آنها عذاب ميرساني ؟

فرشتگان : نه

ابراهيم : اگر پنجاه نفر باشند چه طور؟

فرشتگان : نه

ابراهيم : اگر يك نفر مومن باشد چه طور؟

فرشتگان : قطعا لوط در ميان آنها نيست ما به او و خاندانش آگاه تريم  لوط و خاندان با ايمانش جز همسرش را نجات خواهيم داد . وقتي كه براي ابراهيم عذاب قوم لوط قطعي شد ديگر هيچ نگفت و تسليم فرمان خدا شد.

و در بعضي از روايات آمده :ابراهيم به جبرئيل گفت : در اين باره به خدا مراجعه كن و توضيح بخواه خد

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 2 / 3 / 1389برچسب:,
ارسال توسط امین